دکتر عارف به آقای روحانی هشدار داده اگر اصلاحطلبان موفق نشوند در انتخابات مجلس دهم پیروز شوند، آقای روحانی در سال 96 در پاستور نخواهد بود.» تازهترین خط و نشان اصلاحطلبان برای روحانی را روز گذشته صوفی رسانه ای کرد؛ او که رییس ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران نیز هست، این سخنان را به «آرمان» گفته بود. پیشتر نیز تاجیک از تئوریسینهای آنها با بیان اینکه اصلاحطلبان به وظایفشان در قبال دولت عمل کرده اند، طلبکارانه گفته بود: حالا نوبت روحانی است! به نظر میرسد فشارهای سیاسی به دولت وارد فاز جدیدی شده است. اما ماجرا چیست؟ چه کسانی به دنبال دریافت حق و حسابشان از روحانی هستند؟ آنها چه چیزی را از دولت طلبکارند؟
یک شوی اصلاحطلبانه برای روحانی؛ برای انتخابات!
اصلاحات روحانی و دولتش را مدیون ایثارگریهای خود میداند و حالا حالاها دست بردار نیست. خاصه این روزها و در آستانهی انتخابات ماه اسفند، به نظر میرسد مطالبات از دولت روحانی وارد فاز تازهتری شده است. جماعت اصلاحطلب که تا دیروز به دنبال کسب میز و صندلیهای چرب و نرم در دولت روحانی بود، حالا به صندلیهای پارلمان طمع دوخته است؛ و تا زمانی که روحانی را خرج بازیهای تبلیغاتی و نمایشی نکند، وِل کُن معامله نیست. در همین راستا بزرگان این قوم و زنجیره ایها با فضاسازی و جار و جنجال رسانهای در تلاشند تا روحانی را وارد معادلات انتخاباتی خود کنند. بازی یورش اتوبوسی برای ثبتنام در انتخابات و بعد راه انداختن داد و بیداد برای ردصلاحیتشدگان، احتمالاً اولین پرده از این نمایش است؛ نمایشی که خیلی خوب توانستند روحانی را به عنوان رُل اصلی در آن وارد کنند. سخنان تاجیک و یا خط و نشان تازهی عارف برای روحانی در همین چارچوب قابل ارزیابی است. این سخنان در واقع از گوشه ای از فشارهایی که اصلاحطلبان به دولت برای تحقق خواستههایشان وارد میکردند، پرده برداشت. به این ترتیب از اظهارات روز پنجشنبهی روحانی نیز رمزگشایی شد. معلوم شد جامهدران او برای ردصلاحیت شدهها از کجا آب میخورد!
داستان یک حق السکوت!
از سربند ماجراهای انتخابات 92 و کنارهکشی عارف، اصلاحطلبان خود را چه در آرا و چه در دولت روحانی سهیم میدانستند؛ اینگونه بود که از فردای اعلام نتایج طلبکار شدند. آنها که از پیروزی کاندیدای مطلوبشان یکسره نومید بودند، به خوبی توانستند با منصرف کردن وی، هم سایهی شکست سنگین دیگری را از سر قبیلهشان دور کنند، هم بهانهی مطالبات بعدی از دولت منتخب را جور کنند. به این ترتیب با مدعای آنکه پیروزی روحانی مدیون از خودگذشتگی عارف بوده است، طلبِ مزد کردند. سهمخواهی آنان از دولت اعتدال، از همان روزهای نخست رایزنیها برای تشکیل کابینه آغاز شد و تا امروز ادامه داشته است. اصلاحطلبها هیچ وقت روحانی را از خودشان ندانستند، با این همه دولتش را بهمثابه یک رحم اجاره ای میدیدند برای بازگشت به قدرت؛ برای استمرار حیات سیاسی. و چه کسی بهتر از روحانی میتوانست آمال و آرزوهای آنان را ولو کجدار و مریز پیگیری کند؟
از دیگر سو روحانی هم از حمایت آنان بی نیاز نبود، او بهتر از هرکس دیگری میدانست شعاری که برای مبارزات انتخاباتی جعل کرده، از عقبهی لازم گفتمانی چه در میان تودههای مردم و چه در میان نخبگان جامعه برخوردار نیست، لاجرم از برای پیشبُرد آنچه در خیال داشت، از پشتیبانی اصلاحطلبان استقبال میکرد. خدمات متقابل روحانی و اصلاحطلبان برای هر دو سوی ماجرا جذاب بود!
اشک تمساح برای رد صلاحیتها
«هنوز میتوانیم به تعداد کل کرسیهای مجلس کاندیدا معرفی کنیم» اینها را محمد جواد حقشناس روز گذشته و در نشست شوراهای استانی اصلاحطلبان گفته بود؛ سخنانی که اعتراف روشنی بود تا نشان دهد بیشتر از یک هفته سر و صدا و اشک تمساح این جماعت برای آنچه «رد صلاحیتهای گسترده» میخواندند، چیزی بیشتر از یک شوی تبلیغاتی نبوده است. یک خودزنی کثیف رسانه ای پیش چشمان مردم؛ برای تحت فشار قرار دادن شورای نگهبان، برای مظلومنمایی و برای باز کردن پای روحانی به داستان. اینکه تا چه اندازه توانستند به اهدافشان در راه انداختن آن همه شلوغکاری موفق باشند، چندان روشن نیست؛ اما هر چه بود روحانی خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت بازی خورد. جامهدران روز پنجشنبه برای اصلاحطلبان، نه تنها تمام افادات فراجناحی وی را زیر سؤال برد، بلکه مردم را نسبت به دولتش و بی طرفی در برگزاری انتخابات بدبین کرد.
جماعت اصلاحطلب نه با مردم رو راست بودند، نه با روحانی؛ سخنان دیروز حق شناس نشان داد این آش آنقدرها که ادعا میکردند، شور نبوده است. اصلاحطلبان این روزها در حالی با خرسندی در حال بستن لیستهای انتخاباتی هستند، که توانستند با سیاهنمایی و شلوغکاری روحانی را مصادره کنند. او باز هم با طناب پوسیدهی این جماعت وارد چاه شد. روحانی با پشتیبانی تمام قدی که روز پنجشنبه از اصلاحات کرد، نه تنها تمام شأن و جایگاه خود را پیش پای آنان قربانی کرد؛ که با این جماعت بی حساب هم شد حقی اگر بوده (آنچنان که ادعا میکردند) تا امروز ادا شده؛ روحانی زیادی برای آنان هزینه کرده است. معلوم نیست آقای رییس جمهور دقیقاً تا کجا بنا است به این جماعت باج دهد؟!